رنه دکارت ریاضیدان و فیلسوف فرانسوی است که در سال 1596 میلادی در دکارت فرانسه به دنیا آمد و در فوریه سال 1650 میلادی در استکهلم سوئد از دنیا رفت. او از دانشمندان و فیلسوفان بزرگ تاریخ به حساب میآید و پس از مدرسه به تحصیل علم حقوق و پزشکی مشغول شد، اما بسیار علاقه داشت دانشی را فرا بگیرد که برای زندگی سودمند است و به همین دلیل به جهانگردی پرداخت.
پس از مدتی، دکارت به فکر یکیساختن همه علوم افتاد. در شب دهم نوامبر سال 1619 میلادی، او سه رویا دید و آنها را چنین تعبیر کرد که «روح حقیقت او را برگزیده و از او خواسته تا همه دانشها را به صورت علم واحدی درآورد.» دکارت قانون شکست نور را در علم فیزیک کشف کرد و در ریاضیات و هندسه هندسه تحلیلی را بنا نهاد.دکارت در ابتدا برای دستیابی به معرفت یقینی، از خود پرسید: آیا اصل بنیادینی وجود دارد تا بتوانیم بدون هیچ شکی همه دانش و فلسفه را بر آن بنا کنیم؟ برای این منظور، دکارت لازم دانست به همه چیزشک کند. همین باعث شد در دانستههای خود تجدید نظر کند. این شک های مشهور دکارت تا جایی پیش رفت که به وجود جهان خارج نیز شک کرد و گفت: از کجا معلوم که من در خواب نباشم؟ شاید این طور که من حس یا فکر میکنم یا به من گفتهاند، نباشد و همه اینها مانند آنچه در عالم خواب بر من حاضر میشود، خیالات محض باشد! اصلا شاید شیطانِ پلیدی در حال فریب دادن من است و جهان را به این صورت برای من نمایش میدهد؟ اما او سر انجام به اصل تردید ناپذیری که به دنبالش بود، رسید. این اصل این بود: من میتوانم در همه چیز شک کنم، اما در این واقعیت که شک میکنم، نمیتوانم تردیدی داشته باشم. بنابراین شک کردن من امری یقینی است و از آنجا که شک، یک نحوه از حالات اندیشه و فکر است، پس واقعیت این است که من میاندیشم. چون شک میکنم، پس فکر دارم و چون میاندیشم، پس کسی هستم که میاندیشم. در نهایت، دکارت این اصل را به این صورت بیان کرد: «من می اندیشم، پس هستم.» به گفته دکارت، تصور خدا در ذات ماست؛ خدا خودش این تصور را قبل از اینکه به این دنیا بیاییم، در ما قرار دادهاست.